موزه دفینه؛ از دنیای بودا تا ماجرای برگی از یک شاهنامه
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۱۴۲۰۶
گروه زندگی- این آخر هفته تابستان، دل توی دلتان نیست، به دنیای شگفتیها قدم بگذارید و جایی متفاوت برای رفتن را انتخاب کنید ولی در تهران گیر افتادهاید و هیچ چیز جور نیست که دار و درخت و خانه و کاشانه و فرهنگ و هنر جدیدی را ببینید، هیچ غمتان نباشد، کافی است هر جای پایتخت که هستید خود را با مترو یا ماشین به بلوار میرداماد، نبش کوچه دفینه برسانید و قدم در دنیای هنر جهان و دوره اسلامی بگذارید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمایی بیرونی پردیس فرهنگی- موزهای دفینه
آدابدانی به وقت موزهگردی
به مقصد که برسید پردیس فرهنگی-موزهای دفینه با نمایی جذاب برایتان دلبری میکند. در طراحی نمای سازه از یک قطعه قالبریزی استفاده شده و پنجرههای اطراف آن به شکل بیضی است و نور فضای داخلی را تامین میکند، تماشای بیرون موزه که تمام شد، با خانواده، گروه دوستی یا هنردوست هنرمندی که آمدید وارد شوید، بلیت موزهها را تک تک، یا به صورت بستهای میفروشند، مبلغش هم معقول است و رضایتبخش.
حال باید پاپوش بپوشید، پاپوشهایی نایلونی و آبی رنگ. چرا که قرار است به موزه هنر جهان قدم بگذارید و همه چیز باید طبق اصول باشد. قوانین را با رسم شکل در ورودی هر موزه نوشتهاند.
اینجا خبری از دود و دم سیگار نیست. خوراکی خوردن موقع بازدید اصلا راه ندارد. فلش دوربین را باید غلاف کنید. آرام و با طمأنیه حرف بزنید و گفتن ندارد که نظافت را هم حتما باید رعایت کنید.
حدیثی از امام حسن (ع) به سه زبان در ورودی موزه هنر جهان
سخنی که تکانتان میدهد
حال همه چیز آماده است، بعد از رد شدن وسایلتان از دستگاه و گذاشتن وسایل سنگین در کمدهای امانت داری، راه شما را فرامیخواند به دنیای هنر جهان در طبقه همکف مجتمع فرهنگی موزهای سردار آسمانی(دفینه) .
«ای فرزند آدم اندیشه کن و بگو کجایند پادشاهان جهان و صاحبان دنیا که آن را آباد کردند و نهرها کندند و درختان را کاشتند و شهرها را بنا کردند و بعد با ناخرسندی از آنها جدا شدند»
این حدیثی از امام حسین (ع) است که روی استندی آبی رنگ به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی نقش شده و هنگام ورود به موزه هنر جهان به رویتان لبخند میزنند.
حظتان که از این کلام ارزشمند به تمام رسید، حال از سمت راست شروع کنید به تماشا. اولین ویترین مربوط به آثار ایران قبل از اسلام(ایران باستان) است.
قدیمیترین شیای که در این ویترین وجود دارد مربوط به تمدن جیرفت و برای ۴ هزار سال پیش از میلاد است و احتمالا برای غلات و مایعات از آن استفاده میشده است. اینکه از آن زمان این میزان از ظرافت و هنرمندی در ظروف لحاظ میشده آن هم بدون ابزار خاص صنعتی، شگفت انگیز است.
«سنگ وزنه» که شبیه قفل است شاید برایتان جالب باشد این هم برای تمدن جیرفت است، یک جام و کمربند مفرقی برای تمدن ایلام و بشقاب شیشه ای برای دوره سیستان همه و همه را میتوانید به کوچکترین عضو گروه و خانوادهتان که همراهتان آمده توضیح دهید و ببیند که مردم روزگاران قدیم، چه ظرف و ظروف و وسایلی داشتند.
یک سنگ افراشته آنجا هست، معمولا روی مزار بزرگانان پهلوانان و قهرمانان می گذاشتنتش. در فلات ایران به فرم های مختلف ساخته میشده و آن هم دیدن دارد.
زینب نظری کارشناس راهنمای موزه دفینه در حال توضیح دادن آداب و رسوم تمدن «مایا»
قربانیانی که از قربانی بودن ناراحت نیستند!
گشت و گذارتان در این تمدنها که تمام شد، با نگاه به ویترین دوم خود را دعوت به دنیای هنر کشورهای جنوبی آمریکای لاتین کنید. «این ویترین مربوط به کشورهای جنوبی آمریکای لاتین اشت از تمدن مایا، آسک، اولمک تا اینکا هم اینجا آثاری را مشاهده میکنید. اینها اقوام سرخ پوستی بودند که در آمریکای لاتین زندگی میکردند و خدایان مختلفی را میپرستیدند. در استفاده از گل رس بسیار مهارت داشتند.
بعضی از اقوام مثل «مایا»ها برای خدایانشان انسانها را هم قربانی میکردند. این طور که، بچهای که متولد میشده از اول تصمیم میگرفتند در محیط خاصی قرار دهند، رشد کند. بعدها که بزرگتر میشده، او را برای خدایشان قربانی میکردند، نکته جالب اینجاست که قربانیان هم خیلی از این موضوع ناراحت نبوده و این قربانی شدن را راهی ارتباطی با خدایانشان میدانستند.»
این ها «زینب نظری» کارشناس راهنمای موزه با حوصله و سادهترین کلمات میگوید
سردیسهای موزه هنر جهان در پردیس فرهنگی- موزهای دفینه
اسکندر مقدونی و سردیسهایش
او ادامه میدهد: ویترین سوم این موزه مربوط به دوره سه سلوکی و اشکانی و ساسانی است و همه این سردیسها مربوط به آن دوره هستند. در دوره سلوکی جانشینان اسکندر در ایران مستقر میشوند و ما تحت تاثیر هنر یونانی-رومی قرار میگیریم (به اسم هنر هلنی) آرایش موها، فرم چهرهها و حتی لباسهایمان هم شبیه یونانیها میشود.
اینسردیسها از گچ، سنگ مرمر و سنگهای رسوبی هستند. دومی ازسمت راست بالا و چهارمی در همان ردیف منسوب به اسکندر را مقدونی میدانند.
سردیس خانمی زیبا ساخته شده از سنگ مرمر هم آنجاست که مربوط به دوره ساسانی است. اینجا هر مجسمه داستانی دارد برای شنیدن.»
بخش عاجها در موزه هنر جهان در پردیس فرهنگی- موزهای دفینه
ویترینهای وسط هم برای خودشان دنیایی دارند دیدنی. یکی از آنها «آمفورا» است؛ خمره سفالی بزرگ با دو دسته. در مراسم های آیینی از آنها استفاده می شده و نوشیدنیها و روغنهای مقدس را در آن نگهداری میکردند. با دقت که نگاهش کنید روی آن منقش به تصویر خدایان مختلف یونانی است.
به دو صورت هم ساخته می شده یا مثل همین ظرف در موزه، زمینه به رنگ مشکی بوده و نقاشیها به رنگ سفال یا اینکه زمینه به رنگ سفال بوده و نقوش به رنگ مشکی بوده است.
به دنیای معابد وارد شوید
از معابد و دنیای اسرار آمیزشان خوشتان میآید، ولی راه دور است و دیر؟ طوری نیست، در امتداد موزه گردیتان به معابد میرسید و یک نقاشی که ماههای مختلف معبد شینتو را نشان میدهد. روی ابریشم کشیده شده و طوماری است با ۶ متر طول.
روی دیوار بالای این ویترین هم قسمت های مختلف معبد شینتو کشیده و کار شده است. چند قدمی راه بروید. ماکت مینیاتوری معبد شینتو هم میبینید، نقش اژدها کار شده در معبد پررنگ است و زیاد.
ماجرای بودای دو طرفه و ساموراییها
بعدش نوبت بوداهاست. بوداها مربوط به هند و چین و ژاپناند، میگویند بودا شاهزاده ای بوده که به دنبال زندگی معنوی و روشن ضمیری بوده است. رفاه را ترک میکند به سمت تعالیم اخلاقی می رود. کلی بودا اینجاست از جنسهای مختلف و ایستاده و نشسته دور هم جمع شدهاند و شاید آنها هستند که دارند شما را تماشا میکنند.
بودای دو طرفه هم دیدن دارد، یک طرفش هنوز به دنبال زندگی معنوی نرفته و مدل اشرافی دارد و طرف دیگر آن وارد زندگی معنوی شده است و سادهتر است.
بوداهای مختلف در ابعاد و حالات مختلف در موزه هنر چهان پردیس دفینه تهران
با ساموراییها رابطهتان چگونه است؟ اینجا شمشیر کاتانا معروف به شمشیر سامورایی هم هست. «این شمشیر مربوط به اوایل قرن هجدهم است نحوه ساخت این شمشیر نسل به نسل منتقل می شده، به خاطر همین خاندانهایی که رمز و راز ساخت این شمشیرها را میدانستند و آن را میساختند در جامعه بسیار مورد احترام بودند» اینها را راهنمایموزه برای عدهای بازدیدکننده توضیح میدهد و آنها هم با دقت و اشتیاق به آن گوش میدهند.
ویترین اشیای عاجی، جای بعدی است که باید دید. عاج برای اولین بار برای ساختن سر نیزه، چاقو، سوزن استفاده میشده، اما رفته رفته کارکرد خودش را از دست میدهد و تزیینی میشود.
بیایید تا بچهها مشغول مجسمهها هستند سری به دنیای تصویر و رنگ و نقاشی بزنید. نقاشی فتحعلیشاه قاجار، اثر میرزا بابای شیرازی یکی از هنرمندان مشهور دوره قاجار تخت دیوار ایستاده است و شکارگاه را با همه جزئیات به نمایش میگذارد و با تماشایش انگار از دنیا جدا و نقطهای دیگر از تاریخ پرتاب میشوید.
غولپیکرهایی یا جزئیاتی شگفتانگیز
خسته که نشدهاید؟ نوبتی هم که باشد، نوبت بخش پیکرهاست. پسر بچههای آفریقایی که به آنها پسر بچهها ماهیگیر هم میگویند در ابعاد واقعی از جنس خمیر گل رس ساخته شدهاند و کار دست اتریشیها هستند. خوش خندهاند و بسیار واقعی. با شیطنت نگاهتان میکنند.
مجسمههایی از خمیر گل رس الهام گرفته از پسران آفریقایی در موزه دفینه تهران
معرق سنگ دیگر هنری است که مجسمههای بزرگ و شگفتانگیز در جزئیات را خلق کرده و تماشای آن بسی مسرت بخش است.
یک مرد و یک زن سنگی الهام گرفته از اشراف آفریقایی از کنار هم قرار دادن قطعههای مختلف سنگ ساخته شده اند و در دو گوشه وسط موزه هنر جهان جا خوش کردهاند. این مجسمه کار ایتالیاست و وزن هر کدام به ۳۸۰ کیلو میرسد.
مجسمههای دیانا، الهه شکار و با حیوانی در دست. مجسمه نماد بهار و کاشت محصول و آن یکی نماد تابستان و کاشت محصول از دیگر مجسمههای اساطیری مرکز موزه هستند.
«زینب نظری» کارشناس راهنمای موزه دفینه در حال توضیح دادن درباره آثار پیکاسو
به دنیای نقاشی و نگارهها خوش آمدید
خب اگر عشق نقاشی هستید اینجا نعمت فراوان است از اثر انتزاعی سهراب سپهری خودمان تا ۵ اثر چاپی از پیکاسو هست برای دیدن.
«رقص صلح» متشکل از طرح افراد به رنگ و نژادهای مختلف که دست در دست هم هستند و پرنده صلحی که شاخه زیتون به منقار دارد را میتوانید اینجا به تماشا بنشینید. شمایل نگاری هم بخش دیگری است که دقت در آن شاید دقایقی طولانی شما را در دنیای خود غرق کند.
از تماشای پرده خانه خدا تا برگی از یک شاهنامه
قسمت جنوبی موزه هنر جهان، با پلههای مارپیچ شما را به نیم طبقه دوم و موزه هنر اسلامی میرساند. 21 پله را که طی کنید به مقصد رسیدهاید
به اطراف نگاه کنید، معماری داخلی این بخش فضایی محرابی شکل دارد و این یعنی وارد دوره هنر اسلامی شدهاید. اینجا میتوانید به تماشای پرده قدیمی خانه خدا بنشینید. این پرده کعبه سال ۱۳۷۹ هجری قمری در مصر بافته شده و یک سال روی پرده خانه خدا نصب بوده است و سال ۱۳۳۵ هجری خورشیدی به ایران هدیه میشود.
در قسمتی دیگر از هنرهای دوره اسلامی ظروف زرین فام منحصر به فرد در کنار قرآنهای قدیمی بسیار ریزنقش و آثاری که از دوره ایلخانی را میتوانید تماشا کنید. در این جا اولین تفنگ ساخته شده در ایران نیز در اندازه بسیار بزرگ را خواهید دید و تنها برگ از شاهنامه قوام در ایران است و قصهای شنیدنی دارد.
هر کدام از این آثار وقت و دقت و اشتیاق میطلبد برای دیدن و تماشا. حال شما هنر جهان و هنر اسلامی را درست در دل پایتخت تماشا کردهاید و میتوانید این آخر هفته تاریخی را در قاب دوربینهای موبایلتان ثبت کنید و با انرژی برای یک هفته دیگر از تلاش و کار آماده شوید.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: موزه هنرهای ایران و جهان موزه دفینه هنر دوره اسلامی موزه هنر جهان پردیس فرهنگی راهنمای موزه موزه دفینه ساخته شده سردیس ها مجسمه ها خانه خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۱۴۲۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
گروه اندیشه: زمانی کشور می تواند امیدوار به توسعه و پیشرفت باشد که بداند آخرین پیام های فیلسوفان، متفکران و به ویژه ادیبانش در سال های آخر عمر و به ویژه در لحظه های پایان زندگی چیست؟ و در آخرین لحظات حساس که لحظه ها را در می یابند تا آخرین پیام های را برای سعادت آدمیان بگویند، برچه نکاتی تاکید می کنند. به عبارت دیگر آخرین توصیه هایشان برای رهایی آدمیان چیست؟
«تلاشی این سالها در باره فردوسی و شاهنامه آغاز شده است، خود نشانه آن است که هر گاه ایرانی در بزنگاه قرار می گرفته دست توسل به این کتاب دراز می کرد. اکنون در برابر برخورد با تمدن صنعتی ما در چنین وضعی هستیم. چنانکه می دانیم محتوای شاهنامه نبرد نیکی با بدی است. ایرانیان سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می کنند. فردوسی می گوید:
مرا دانش و دین رهاند درست
شاهنامه نمی گذارد که ایرانی در خواب غفلت باقی بماند. »
شاید این پیام، که فیلم اش در شبکه های اجتماعی درحال دست به دست شدن است، از آخرین پیام های استاد اسلامی ندوشن باشد. صدایی که حکایت از آرامش او می کند، و متفکرانه، که گویی از اعماق هستی، هدیه ای برای ایرانیان فراهم کرده؛ کلامی اینچنین محکم را برای ایرانیان به یادگار می گذارد. یادگاری برای رهایی ایرانیان.
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشَن ( تولد ۳ شهریور ۱۳۰۳ – و تولدی دیگر ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر ایرانی بود. او دانشآموختۀ حقوق بینالملل از فرانسه بود و پس از بازگشت به ایران، در آغاز قاضی دادگستری شد، اما پساز چندی به دعوت فضلالله رضا به دانشگاه تهران رفت. و به دلیل آثارش در ادبیات، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، شاهکارهای ادبیات جهان» در دانشکده ادبیات، و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در دانشکده حقوق پرداخت. اسلامی ندوشن، ۱۳۵۹ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. آخرین فعالیت او در ایران، تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، تدریس مکتبهای ادبی جهان به دانشجویان دکترا بود.
اسلامی ندوشن برخی از آثارش را با امضای مستعار «م. دیدهور» منتشر میکرد.۱۳۴۲، کتاب ابر زمانه و ابر زلف وی، کتاب برگزیده سال انجمن کتاب شد. او در مدت ۷۰ سال، بیشاز ۷۰ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از کارهای او در اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.
خاطره دعایی در باره اسلامی ندوشن
سید محمود دعایی در مراسمی که به یاد مرحوم اسلامی ندوشن در خانه علوم انسانی برگزار شده بود گفت: « از استاد اسلامی ندوشن چند خاطره کوتاه دارم. فکر می کنم که نقل آن بد نباشد. اولا شخصیتی که ایشان داشتند و در ذهن ما بود انسان فرهیخته ای که خیلی فراتر از زمان خودش و فراتر شخصیت های پیرامونی خودش نقش و ارزش داشت. مجیز هیچ کسی را نمی گفت. عنصر ادبی فرهیخته ارجمندی بود که در کشور تحت تاثیر شانتاژها قرار نمی گرفت. به خاطر ایراندوستی، زمانی که ایران پرستی و جشن های ۲۵۰۰ را راه انداختند، هیچ اظهار نظری نکرد. و اینگونه رژیم گذشته را آزرد. و خودش را در تنگنایی قرار داد که در انزوا قرار بگیرد. و این انزوا را خودخواسته بهش افتخار کرد. اما در دوران انقلاب اسلامی هم برای هیچ کسی سری تکان نداد، و راهی را که تصور این شود می خواهد بهره ای بگیرد، از خود نشان نداد. اما وقتی درک کرد یک همشهری شایسته اش، یک انسان در طراز خودش، از شاگردان و عاشقان راه و منش خودش، به همت این مردم در موقعیتی قرار گرفته که در صدر است، و به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شده است، برای اولین بار در تاریخ زندگی اش در ارتباط با شخصیت های تاثیرگذاری سیاسی کشور مقاله نوشت. مقاله را برای ما فرستادند و در روزنامه اطلاعات چاپ کردیم. بعد از پیروزی آقای خاتمی گفت که:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آن مواعید که کردید نرود از یادت»
سید محمود دعاییاو در ادامه گفت: «در این گفته هم نصیحت کرد و هم نیاز جامعه را و امید امثال خودش و آن دولت را بیان کرد. البته طبیعی بود که مخالفان حضور کاکا را، برنتابند. و در روزنامه متفاوت با ما مطلبی خیلی سخت و سنگین و تهمت آمیز علیه اش نوشتند. بغض اش ترکید، پاسخ داد، پاسخ اش را چاپ کردیم. با ما رابطه برقرار کرد، در چند مناسبت قدم روی چشم ما گذاشت علیرغم شخصیت والا و ارجمندی که داشت، به تفقد از ما آمد.»
شاید منظور مرحوم دعایی ستون «نیمه پنهان» در روزنامه کیهان بوده است که در آن اغلب نویسندگان، متفکران، وفیلسوفان ایرانی مانند محمدعلی اسلامی ندوشن، داریوش شایگان، محمود دولتآبادی، و بسیاری دیگر را به عنوان عنوان تئوریسینها و مجریان تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی غربی و خائن به کشور یاد می کرد.
عطاالله مهاجرانی و خاطره استیضاح
زمانی که خانواده اسلامی ندوشن تصمیم گیرفتند پیکر او را به ایران منتقل کنند، عطاالله مهاجرانی با ذکر خاطره ای در باره استیضاح او، و مشورتی که اسلامی ندوشن در این باره کرده بود در روزنامه اعتماد نوشت: «در ماجرای استیضاح با او مشورت کردم.گفت:«برای رای آوردن تلاش نکن، ببین چه سخنی به یادگار میماند، وزیران میآیند و میروند، البته خوشحال میشوم که وزیر بمانی، اما ببین چه چیزی بزرگتر از وزارت است! برای مجلس نمایندگان صحبت نکن، برای مجلس مردمان و ساحت سخن صحبت کن!»
عطاالله مهاجرانیمهاجرانی می گوید که سپس این بیتها را از شاهنامه آرام و با تانّی خواند. انگار در حضور حکیم طوس زمزمه میکرد:
جز از آشتی ما نبینیم روی نه والا بود مردم کینهجوی
نه والا بود خیره خون ریختن نه این شاه با بنده آویختن
سبکسار مردم نه والا بود وگر چه به تن سرو بالا بود
چنین بال و این چنگهای دراز نه والا بود پروریدن به ناز
سخنان اصغر دادبه و ژاله آموزگار
یک روز پس از بازگشت پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن به خاک وطن، آیین بدرقه و تشییع او ابتدا از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد و سپس چهره های دانشگاهی و فرهنگی کشور برای تکریم و تمجید از او و آثارش در موسسه اطلاعات گرد هم آمدند.
اصغر دادبهاصغر دادبه درباره زمینه تحقیقات اسلامی ندوشن توضیح گفت: «تخصص اسلامی ندوشن در زمینه ای بوده است که نمی گویم دیگران تجربه نکرده و نیازموده اند اما کسی مانند او تلاش نکرده است. بدیهی است که تخصص او در ایران شناسی بود اما کسی مانند او این کار را نکرد.» او با بیان اینکه ذهن اسلامی ندوشن درباره ایران بود، افزود: «روزی اسلامی ندوشن گفت، ایران هرگز تنها نخواهد بود. باید این ایده و اندیشه را دنبال کنیم.»
ژاله آموزگار نیز با بیان اینکه گوهر گران بهای ایران به سرزمینش بازگشته است، گفت:«اسلامی ندوشن به ایران بازگشت تا راه و رسم وطن دوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف ایران، کوه ها، رودهای کم آب و پرآب را عاشقانه دوست داشت.» این ادیب با تاکید بر اینکه ندوشن دانشمندان بی مانند را بزرگ داشت و به دیگران آموخت تا بزرگشان بدارند، گفت: «او در حسرت ایران در غربت چشم فروبست اما چشمانش نگران بود تا زمانی که چشمانش را در ایران ببندند.» او افزود:« ایران، سرزمین ما، چگونه عشقی است دوست داشتن تو که در دل ما نهفته است، که گاه سر بر میدارد و گاه به اجبار خاموش است.»
ژاله آموزگاربه گفته آموزگار، ندوشن کوشید که ایران را با عیب ها و حسن هایش بشناساند. او چون به این دیدگاه رسیده بود به دیگران یاد داد که دوست داشتن ایران باید به دور از خودبزرگ بینی باشد. هیچ رویدادی نتوانسته است و نخواهد نتوانست ریشه ژرف تو را قطع کند زیرا به قول اسلامی ندوشن تا ریشه در آب است، امید است. او ادامه داد: «اسلامی ندوشن هرگز به انقطاع این سرزمین نیندیشید و به تداوم آن اعتقاد داشت، او به مولوی، سعدی و حافظ حرمت گذاشت و از دیگر فرزندان غافل نشد و در آثارش از رودکی تا بهار را بررسی کرد. او با دلیل و برهان و زندگی و مرگ در شاهنامه به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار ایران، فردوسی، شاعری بزرگ و جهانی است.»
بیشتر بخوانید:
نقد شاعران مداح و متملق در اشعار سعدی شیرازی / پندهای سعدی برای به سر عقل آمدن قدرتمداران / نوآوری معتدلانه سعدی و تحول تند و تیز مدرنیتههوشیاری شراب لحظه باوری، نظریه ای که خیام به جهان عرضه کرد / نظریه خیام خارج از هستی شناسی مسلط شاعران ایرانی
فرهنگ رجایی: یادگار طباطبایی برای «ایران خانم» اندیشه ایرانشهری در قرن 21 است / طباطبایی نه گذران زندگی که زندگی به جا گذاشت
لحظه ای که به حال عادی بازگشتم، ساعتها گذشته بود ...
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899421